کبوتر هم که باشی
گاهی
دود شهر
پرو بالت را سیاه میکند
به یک هوای پاک نیاز داری
چیزی شبیه
هوای حرم...
کبوتر هم که باشی
گاهی
دود شهر
پرو بالت را سیاه میکند
به یک هوای پاک نیاز داری
چیزی شبیه
هوای حرم...
تنهاییم را با تو قسمت میکنم
سهم کمینیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی
غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را بر سفره رنگین خود بنشانمت
بنشین
غمینیست
غم برای آن اشک هایی میخورم که
برای آنهای ریختم که شایسته اش نبودن
به جای اون همه اشک از این به بعد فقط لبخند میزنم
دیگه بسه گیجی و بچگی!!
از دورترین نقطه عشق دل به پرگار خدا میبندم ....
شاید به تو رسیدن در یک شعاع زیاد هم محال نباشد.....!!!!
باران همیشه می بارد ولی مردم ستاره ها را بیش تر دوست دارند...
نامردی است آن همه اشک را به یک چشمک فروختند!!!
نگاه کن با نگاه تو غم میان صورتم
چگونه قطره قطره آب می شود
نگاه کن تو میدمی و آفتاب می شود
نگاه کن تمام خواسته های من بی تو تباه می شود
نگاه کن که حضور تومثل رخ آفتاب می شود
نگاه کن نگاهم با نگاه تو آگاه می شود
نگاه کن که تمام وجودم یک آه می شود . . .
روی دیوارنوشتم بارون پاکش کرد
برات نامه نوشتم پستچی گمش کرد
روی برگ گل نوشتم آفتاب خشکش کرد
حالا ی اس میزارم که بدونی دوستت دارم
زندگیم را دوست دارم...
امیدوار به خدا...
و همراهی که دوستش دارم عاشقانه تا ابد...
هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت
اگر میخواهی بروی برو اما من هستم
آنقدر میمانم تا ماندنم مرا یاری کند
تا دوای عشقت مرا درمان کند...
میمانم و میمانم تا لحظه مرگم
آنقدر عاشقت میمانم تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند...
هیچ وقت برام مهم نبوده که بقیه دربارم چی فکر میکنن؛
راستشُ بخواین ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﻨه،
فقط.......
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺛﺒﺎﺗﺸﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ!!
زمستونه و برف وبارونهُ
زمستونه و یه خیابونهُ
زمستونه و غم قراوونهُ
زمستونه و من یه دیوونهُ
زمستونه و هق هق شونهُ
یه شومینه و بغض این خونهُ
زمستون وقلب داغونهُ
زمستون واشک روو گونهُ
تــو نیســتی روُزامــو گـُم میـکــنَم
قــَـدم میـــزَنَم راهمو گـُــم میکُنـَم
تــُو نیســتیُ این شَهر زِنـدوُنَمـهِ
هَنــوز شــالِ تــُـو گَـَــرمـــیِ شـونـَمهِ...